لیست جدید ابربدهکاران حقوقی و حقیقی بانکی اعلام شد
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۴۸۹۰۳
فرهیختگان نوشت: یکی از اقدامات قابل تقدیر بانک مرکزی در سالهای اخیر، انتشار منظم اطلاعات تسهیلات کلان نظام بانکی است. این اطلاعات گرچه در نگاه اول ممکن است بی اهمیت تلقی شوند، اما بررسی آنها نشان میدهد این دادهها اطلاعات قابل تاملی را به همراه خود دارند. اینکه بزرگترین دریافتکنندگان چه کسانی هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در بین شرکتهای بخش خصوصی، گروه مادر تخصصی توسعه صنایع و معادن خاورمیانه (میدکو) با ۱۳۴ همت بزرگترین دریافتکننده تسهیلات بانکی است. پس از این شرکت، بازرگانی دولتی ایران با حدود ۹۱ همت دوم، بنیاد تعاون ناجا (بدهی بانک قوامین) با ۷۴ همت سوم، ایران مال با ۵۷ همت چهارم، گسترش انرژی پاسارگاد با ۴۱ همت، گروه سایپا با ۴۰ همت، صنایع پتروشیمی خلیجفارس با حدود ۳۷ همت، نفت و گاز کنگان با ۳۵ همت، ایرانخودرو با ۳۰ همت، توسعه تجارت داتام (زیرمجموعه بانک ایرانزمین) با حدود ۲۶ همت، فولاد مبارکه اصفهان با ۲۲.۵ همت، گروه توسعه اقتصاد ملل (زیرمجموعه موسسه ملل) با ۲۲.۳ همت و شرکتهای نفت و گاز صبا اروند و ارزش آفرینان پاسارگارد با حدود ۲۱ همت در رتبههای بعدی قرار دارند. نگاهی به لیست بزرگترین دریافتکنندگان تسهیلات بانکی نشان میدهد پس از این شرکتها، برتری عددی با شرکتهای زیرمجموعه صندوقهای بازنشستگی، خودروسازان و قطعهسازان، پتروشیمیها و فولادیهاست.
شرکتهای دولتی در صدر دریافت تسهیلاتآنطور که دادههای این گزارش نشان میدهد، شرکتهای دولتی ازجمله دریافتکنندگان بزرگ تسهیلات بانکی هستند. ازجمله این شرکتها میتوان به مادر تخصصی بازرگانی دولتی ایران اشاره کرد که مجموع تسهیلات آن در همه بانکها تا انتهای اسفندماه ۱۴۰۲ به حدود ۹۱ همت رسیده است. زیرمجموعههای صندوقهای بازنشستگی با حدود ۳۰ همت، هواپیمایی، راهآهن و شرکتهای دام و طیور و ... نیز از دیگر شرکتهای دولتی با بالاترین تسهیلات دریافتی هستند. اینکه چرا شرکتهای دولتی تسهیلات میگیرند و تبعات آن چیست، براساس گزارش سیاستی پژوهشکده امور اقتصادی وزارت اقتصاد که با عنوان بررسی نسبت شرکتهای دولتی با خلق درونزای نقدینگی در اقتصاد ایران و لزوم تغییر ساختار جریان مالی منتشر شده؛ ۱- محدودیتهای آسان بودجهای، ۲- قیمتهای تکلیفی، ۳- حجم بالای استخدام نیروی انسانی و هزینههای جانبی و پرسنلی بالای شرکتهای دولتی، ۴- وظایف حاکمیتی و غیرتجاری برخی شرکتها و عدم حکمرانی اقتصادی در آنها و ۵- فرآیندهای ناکارا و غیرشفاف در ثبت جریان مالی شرکتهای دولتی ازجمله دلایل زیاندهی آنها و سرریز این زیان به نظام بانکی در قالب تقاضای نقدینگی و تسهیلات است. افزون بر اینها، از مواردی که موجب ایجاد فشار هزینهای برای شرکتهای دولتی شده، فرآیند جریان مالی و روش هزینهکرد در این شرکتهاست.
برمبنای فرآیندهای حسابداری بانکی و مبتنی بر نظریه خلق اعتبار در بانکداری، دریافت تسهیلات از سیستم بانکی موجب خلق نقدینگی شده و بازپرداخت تسهیلات به سیستم بانکی موجب محو نقدینگی میشود. بر این اساس خالص رشد نقدینگی از تفاوت خلق و محو آن ایجاد میشود. در این ارتباط جهت کنترل رشد نقدینگی، محو آن از اهمیت بالایی برخوردار است. در ارتباط با فعالیت شرکتهای دولتی، این شرکتها علاوه بر استفاده از منابع دولتی برای پوشش زیان، به صورت مستقیم از بانکها و بانک مرکزی استقراض میکنند که این موضوع موجب خلق نقدینگی در اقتصاد میشود.
به عبارتی، شواهد تجربی و بررسیهای حسابداری نشان میدهند بانکها در دنیای واقعی نه به عنوان واسطه وجوه، بلکه به عنوان خالق وجوه به فعالیت میپردازند. بر مبنای این الگو از بانکداری، تقاضاهای شکلگرفته برای نقدینگی از سوی عاملان اقتصادی درنهایت میتواند به سیستم بانکی ارجاع شده و پاسخ سیستم بانکی به این تقاضاها منجر به خلق نقدینگی در اقتصاد میشود.
بر این اساس در این رویکرد محدودیتهای بانکها در خلق نقدینگی وجود پایه پولی از پیش واردشده به اقتصاد نیست، بلکه بانکها در خلق نقدینگی با محدودیتهای اقتصادی و سودآوری مواجهند و تا زمانی که انجام این فعالیت برای آنها از جنبه سودآوری و ریسکهای مربوطه توجیهپذیر باشد مبادرت به انجام آن میدارند. در این ارتباط عوامل مختلفی همچون نرخهای بهره، نرخ ذخیره قانونی، جریمههای مرتبط با مقررات سرمایه اعم از مقررات احتیاطی کلان و خرد و ریسکهای مختلف اعم از ریسک اعتباری و ریسک نقدینگی میتوانند بر انگیزه و توان بانکها در خلق نقدینگی تاثیر بگذارند.
همچنین دریافت تسهیلات بانکی (اعم از بانکها و بانک مرکزی) میتواند موجب افزایش خلق نقدینگی در اقتصاد شود. افزون بر این، اگر بازپرداخت تسهیلات بانکی توسط شرکتهای دولتی با اختلال مواجه شود، این موضوع محو نقدینگی را با اختلال مواجه ساخته و در نهایت به صورت خالص، نقدینگی بیشتری در اقتصاد خلق میشود. کارکرد منفی دیگر این تسهیلات شرکتهای دولتی، فشار به سیستم بانکی و کاهش قدرت وامدهی بانکها به بخش خصوصی و بهویژه کسب و کارهای کوچک و متوسط و خانوارهاست.
جبران زیان خودروسازان از جیب بانکها۴ اسفندماه ۱۴۰۲ رسانهها نامهای از پاسخ بانک مرکزی به درخواست تسهیلات یکی از خودروسازان دولتی منتشر کردند. براساس متن این نامه، بانک مرکزی با اختصاص اعتبار ۵ هزار میلیارد تومانی به یک خودروساز بنا به دلایلی همچون افزایش پایه پولی، نقدینگی و تورم مخالفت کرده است. درحالیکه چند روز قبل از آن وزارت صمت در نیمه نخست بهمن از بانک مرکزی درخواستی مبنیبر افزایش فوری سقف اعتبارات دو شرکت خودروساز داشت و شورای پول و اعتبار نیز با این افزایش سقف اعتبارات موافقت کرده بود، اما نامه بانک مرکزی خطاب به مدیرعامل گروه خودروسازی سایپا نشان میدهد تخصیص اعتبار ۵ هزار میلیارد تومانی به این گروه خودروسازی مورد موافقت این بانک قرار نگرفته است. در این نامه آمده است: استفاده از منابع پرقدرت بانک مرکزی در قالب اعطای خط اعتباری، تبعات منفی اقتصادی از جمله افزایش پایه پولی و نقدینگی، تورم و ناترازی بانکها را به دنبال داشته و با سیاستهای سند تحول مردمی دولت سیزدهم نیز همخوانی ندارد. ضمن اینکه حسب تصمیمات چهارمین جلسه پیگیری کنترل تورم، بانک مرکزی از هرگونه اقدامی که پایه پولی را افزایش دهد، منع شده است. از اینرو درخواست مطروحه مورد موافقت این بانک نیست.
پاسخ منطقی بانک مرکزی به این درخواست نشان میدهد بانک مرکزی معتقد است زیان خودروسازان که به دلایلی همچون قیمتگذاری پایین، هزینههای اداری و سربار بالا و موارد دیگر رخ داده، نباید به بانکها سرازیر شده و آنها را ناتراز کند؛ موضوعی که از بدیهیات علم اقتصاد بوده و میگوید باید اول دنبال مجاری زیان گشت و بدون رفع آن چالشها، نباید ناترازیها با دریافت تسهیلات جبران شود، چراکه این ناترازیها اگر به صورت ریشهای حل نشود، همچون دریاچه خشکی خواهد بود که برای جاری شدن آب در آن، مدام باید دنبال انتقال آب بود. درنهایت نه تنها مشکل دریاچه حل نخواهد شد، بلکه سایر منابع را نیز دچار بحران خواهد کرد.
بررسی دادههای ۳۰ بانک نشان میدهد مجموع تسهیلات شرکتهای زیرمجموعه گروه سایپا (همه شرکتها) تا انتهای سال ۱۴۰۲ به بیش از ۴۰ همت رسیده است. گروه ایرانخودرو نیز با زیرمجموعههای خود تا پایان سال گذشته ۳۰ همت مانده تسهیلات (جاری و غیرجاری) دارد.
سرریز تبعات منفی سیاستهای رفاهی به بانکهانگاهی به وضعیت دریافت تسهیلات بانکی نشان میدهد دریافت تسهیلات بانکی در ایران بهجز شرکتهای بخش خصوصی، در بین شرکتهای دولتی و صندوقهای بازنشستگی و شرکتهای حاکمیتی تطابق زیادی با سیاستهای رفاهی دولتها دارد. به عبارتی، دولتها با اتخاذ سیاستهای رفاهی که قصد آنها افزایش رفاه مردم با کاهش مصنوعی قیمتها بهواسطه قیمتگذاری دستوری؛ عدم اصلاح وضعیت صندوقهای بازنشستگی و فروش کالا و خدمات شرکتهای دولتی به قیمت پایینتر (از حاملهای انرژی گرفته تا سایر کالاها و خدمات اساسی) سعی دارند در ظاهر رفاه مردم را حفظ کنند، اما درنهایت با ناترازی مالی و زیانی که در شرکتهای دولتی و حاکمیتی بهواسطه عرضه کالا و خدمات به قیمت تکلیفی و پایین رخ میدهد، بخشی از آن در قالب دریافت تسهیلات بانکی ظاهر شده و ناترازی از بیرون نظام بانکی به بانکها تحمیل میشود. بهنظر میرسد جدا کردن سیاست رفاهی از سیاست ارزی و یارانهای و حفظ قدرت خرید خانوار از طریق نظام چند لایه رفاهی میتواند این چالش را حل کرده و یارانههای نقدی را به بالاترین اصابت به نیازمندان برساند.
دستهبندی ناقص بانکها از ذینفع واحدبهطور معمول بانکها و نظام بانکی با ریسکهای مختلفی روبهرو هستند. یکی از این ریسکها، ریسک اعتباری است به این معنا که بانکهای ارائهدهنده تسهیلات از عدم بازپرداخت این تسهیلات توسط مشتریان خود نگران هستند. این عدم بازپرداخت، زمانی دارای ریسک بیشتری است که بخش عمدهای از تسهیلات در دست یک شخص واحد یا اشخاصی که در حکم شخص واحدی هستند، متمرکز شود. این مساله در بسیاری از نهادهای مالی همانند بورس نیز وجود دارد، بهطوریکه خرید سهام از مجموعه شرکتهای ذینفع واحد خطر ابهامات مالی را افزایش میدهد؛ لذا از این جهت در بانک و موسسات اعتباری، مساله تسهیلات و تعهدات کلان از مهمترین مقررات احتیاطی به حساب آمده و با هدف پیشگیری از ریسک تمرکز، یکی از انواع ریسکهای اعتباری مورد بررسی قرار میگیرد؛ بنابراین یکی از نکات کلیدی تعیین حد بهینه برای پرداخت تسهیلات به اشخاص با توجه به ریسک تمرکز آنان است. این حد سقف پرداخت تسهیلات به هر شخص یا اشخاصی را که در حکم شخص واحدی هستند، مشخص میکند و بانک یا موسسه اعتباری باید بررسیهای ذیل را به عمل آورد:
۱- آیا اشخاص دیگری وجود دارند که به موجب روابط مالکیتی مدیریتی و کنترلی و موارد مشابه، با وی دارای منافع مشترکی بوده و قبلا از بانک تسهیلات دریافت کرده باشند؟
۲- در صورت وجود، پس از شناسایی این اشخاص باید میزان تسهیلات و تعهدات بهگونهای تعیین شود که از سقف مقرر برای هر ذینفع واحد فراتر نرود.
ذینفع واحد، به خودی خود دارای هیچگونه بار منفی و مثبتی نیست و صرفا به رابطه یا روابط خاصی بین اشخاص حقیقی و حقوقی در نظام بانکی اشاره دارد و اتفاقا در اینجا ذینفع واحد یک مفهوم مثبت و سازنده از زنجیره تولید است. ذینفع واحد وقتی میتواند بهعنوان یک چالش مطرح شود که مجموعهای از افراد حقیقی یا حقوقی با استفاده از روابطی که در تعریف ذینفع واحد مطرح میشود، تسهیلات دریافت کرده و درنتیجه به واسطه تاثیر دومینویی، ریسک بالای اعتباری را به نظام بانکی کشور تحمیل کند.
درواقع بانک مرکزی برای جلوگیری از اثر دومینویی نکول یک مشتری بر سایر مشتریان در بانکها تعاریفی از ذینفع واحد را در آییننامه تسهیلات و تعهدات مطرح کرده است. حال اگر بانکها در شناخت ذینفعان موفق عمل نکنند، در صورت نکول آندست از مشتریان که تحت لوای ذینفع واحد قرار دارند، بانک به جای روبهرو بودن با نکول از یک قرارداد با نکول از چندین قرارداد و درنتیجه عدم بازگشت حجم بالایی از منابع روبهرو خواهد شد. همچنین عدم رعایت دستهبندی مناسب از ذینفع واحد موجب بیعدالتی در برخورداری از تسهیلات بانکی نیز میشود. بررسیها نشان میدهد در برخی از شرکتها و گروههای بزرگ، دستهبندی ذینفع واحد چندان بهطور کامل رعایت نشده است. این وضعیت را در مجموعه شستا، گروههای خودروسازی، برخی شرکتهای حاکمیتی و سایر شرکتها به خوبی میتوان مشاهده کرد، بهطوریکه تعداد زیادی از شرکتهای زیرمجموعه گروههای مذکور با اینکه باید در زیرمجموعه ذینفع واحد گروه خود قرار گیرند، به صورت هلدینگی دستهبندی شده و چندین گروه تشکیل دادهاند.
براساس گزارشی که در سال ۱۴۰۰ در پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی با عنوان چالشهای مقرراتی و اجرایی شناسایی ذینفع واحد در تسهیلات و تعهدات کلان منتشر شده، بررسیهای نشان میدهد ۱- دسترسی نداشتن به سامانههای اطلاعاتی پویای بهنگام و صحتسنجی شده، ۲- عدم امکان شناسایی ذینفع واحد در کل شبکه بانکی، ۳- نبود دستورالعملهای تکمیلی در شناسایی ذینفع واحد، ۴- عدم بازدارندگی لازم سامانه ذینفع واحد در تصمیم تسهیلات اعطایی، ۵- ارزیابی نکردن دورهای بانک مرکزی از خروجی سامانه و ۶- عدم چارهاندیشی در حوزه وکالتنامههای صوری طبقهبندی شده ازجمله دلایل دستهبندی ناقص تسهیلات ذینفع واحد است. درمجموع پیشنهاد گزارشهای پژوهشی این است که برای حل این چالش، نیاز به راهکارهای فراسازمانی در کنار راهکارهای درونسازمانی است و بانک مرکزی به تنهایی نمیتواند این چالش را بهطور کامل حل کند. وزارت اقتصاد، سازمان مالیاتی، سازمان بورس، اداره ثبت شرکتهای قوه قضائیه و سایر نهادها باید در این زمینه دادههای خود را پالایش کرده و در اختیار بانک مرکزی قرار دهند.
tags # بانک مرکزی سایر اخبار (تصاویر) عجیبترین موجودات دریایی جهان؛ از شیطان دریایی تا ماهی خونآشام! حقایقی عجیب درباره اژدهای کومودو؛ از بچهداری بدون جفتگیری تا شنیدن بوی خون از ۴ کیلومتری! چه کسی لباس را اختراع کرد؛ آیا انسانهای اولیه همیشه لخت بودند؟ اولین قتل در جهان چگونه اتفاق افتاد؟!منبع: زیسان
کلیدواژه: بانک مرکزی دریافت تسهیلات بانکی صندوق های بازنشستگی نقدینگی در اقتصاد تسهیلات و تعهدات سیاست های رفاهی دریافت کنندگان تسهیلات دریافت شرکت های دولتی ترین دریافت خلق نقدینگی سیستم بانکی ذی نفع واحد نشان می دهد شرکت ها بانک مرکزی نظام بانکی بانک ها پایه پولی دسته بندی بررسی ها داده ها ریسک ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۴۸۹۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کنایه سنگین به دولت رئیسی؛ ژست کنترل تورم نگیرید، نتوانستید
عبدالناصر همتی گفت: دولت نباید ژست کنترل تورم را به خود بگیرد. به نظر من باید از مردم عذرخواهی کنند و بگویند نتوانستیم تورم را کنترل کنیم.
به گزارش هم میهن، عبدالناصر همتی، رئیس کل اسبق بانک مرکزی به صراحت بر شکست دولت در مبارزه با تورم تاکید کرد. در شرایطی که دولت میگوید در سیاستهای پولی موفقیت داشته و توانسته به کنترل رشد نقدینگی دست پیدا کند، اما متخصصان این حوزه روند کاهش رشد نقدینگی را نشانه موفقیت دولت در این حوزه نمیدانند. همتی با اشاره به اینکه کنترل نقدینگی اقدام مثبتی است، میگوید: «مدیریت فقط کنترل نقدینگی نیست.»
اخیراً نرخ تورم سال ۱۴۰۲ از سوی بانک مرکزی اعلام شده که نشان میدهد تورم بهرغم تلاشهای دولت رشد پیدا کرده و حتی رکورد دولت هاشمی را شکسته است. چرا هیچیک از برنامههای دولت برای مهار تورم نتیجه نداد؟
جدولی که در روزهای گذشته منتشر شده آماری است که معمولاً بانک مرکزی به صورت ماهانه برای تادیه دیون و تعهدات به قوه قضائیه ارائه میکند تا به منظور رای دادن در اختیار قضات باشد.
یک نکتهای را باید مورد توجه قرار داد و آن اینکه در صدر جدول نوشته شده بر پایه سال ۱۳۹۵ درحالیکه در اواخر سال ۱۴۰۱ پایه شاخص تورم را اصلاح کردند و سال پایه به ۱۴۰۰ تغییر پیدا کرد؛ بنابراین اگر شما بخواهید براساس سال ۱۴۰۰ این اطلاعات را تعدیل کنید به نظر من به زیر ۵۰ درصد میرسد.
یعنی نرخ تورم ۱۴۰۲ بین ۴۸ تا ۵۰ درصد خواهد بود. به این ترتیب اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم و براساس سال پایهای که معیار مرکز آمار است که البته بانک مرکزی نیز هماهنگ با مرکز آمار سال پایه را اصلاح کرده، نرخ را اعلام کنیم، عدد ۵۲ برای تورم ۱۴۰۲ باید بین ۴۸ تا ۵۰ درصد اصلاح شود.
اینکه تورم ۵۰ درصد باشد یا ۵۲ درصد چندان در اصل موضوع تغییری ایجاد نمیکند. به هر حال آنچه مشخص است اینکه دولت در برنامه کنترل تورم موفق نبوده است.
دو نکته را در این زمینه باید اشاره کرد. سال ۱۴۰۲ را با سال آخر دولت دوازدهم که فشار حداکثری وجود داشت نمیتوان مقایسه کرد. در سال ۱۳۹۸ وصولی درآمد نفتی ۱۲ میلیارد دلار بود و در سال ۱۳۹۹ درآمدها به ۷/۵ میلیارد دلار رسید. درحالیکه در سال ۱۴۰۲ بنا بر اعلام وزارت اقتصاد، بانک مرکزی و وزارت نفت درآمد نفتی به ۳۵ میلیارد دلار رسیده است. یعنی پنج برابر درآمد نفتی در سال ۱۳۹۹ سال گذشته درآمد نفتی به دست آمده است.
با این درآمد نفتی و اینکه تاکید میشود صادرات غیرنفتی جهش پیدا کرده و مجموع صادرات به ۷۸ میلیارد دلار رسیده، تورم بین ۴۸ تا ۵۰ درصد اصلاً قابل قبول نیست. من سوالم این است که مسئولان دولت سیزدهم که آمار بانک مرکزی در خصوص تورم نقطهبهنقطه شهریور ۱۴۰۰ مورد تاکید قرار میدادند امروز چرا آمار بانک مرکزی را مورد نظر قرار نداده و آن را مبنای تحلیل قرار نمیدهند؟ پاسخ واضح است. برای اینکه بین آمار مرکز آمار و بانک مرکزی حداقل ۱۰ درصد اختلاف وجود دارد.
نکته دومی که باید به آن توجه کرد این است که حتی اگر بنا بر گفته دولت مبنا را بر نرخ مرکز آمار هم بگذاریم عملکردشان با وعدههایی که در این حوزه داده بودند همجهت نیست. وعده داده بودند تورم را اول نصف میکنند. یعنی در مرحله اول تورم از ۴۶ به ۲۳ درصد کاهش پیدا کند و بعد هم آن را تکرقمی کرده یعنی به زیر ۱۰ برسانند.
امروز با ۴۸ درصد نرخ تورم مواجه هستیم که عملکرد بسیار بدی است و به مفهوم شکست در مبارزه با تورم محسوب میشود؛ بنابراین این دولت نباید ژست کنترل تورم را به خود بگیرد. به نظر من باید از مردم عذرخواهی کنند و بگویند نتوانستیم تورم را کنترل کنیم. تورم ۴۸ درصد به معنای کنترل نرخ نیست. ۴۸ درصد، تورم بسیار سنگینی است. در شرایط بسیار خاص این تورم ممکن است قابل پذیرش باشد. مانند آنچه در سال ۱۳۹۹ اتفاق افتاد و درآمدها به دلیل شیوع کرونا و حضور ترامپ افت شدید پیدا کرده بود و عملاً درآمد نفتی نداشتیم. مهمترین لنگر نرخ تورم، نرخ ارز است.
دولت نه نرخ ارز را توانست کنترل کند و نه تورم را. امروز میبینید که با تزریق بیحد درهم و دلار سعی در تقویت ارزش ریال دارند. البته من این اقدام بانک مرکزی را نفی نمیکنم. به هر حال کنترل نرخ دلار کار خوبی است و باید هم انجام شود. ولی اینکه با ارزپاشی این کاهش نرخ انجام شود مورد پذیرش نیست و این روش هیچگاه جزو سیاستهای من نبوده. تزریق ارز جواب اصلی، اساسی، پایهای، علمی و فنی نیست.
راه آن مدیریت درست بازار ارز و شناسایی عوامل مؤثر بر افزایش نرخ ارز است. به هر حال این تورم چه ۵۲ درصد با پایه ۹۵ یا کمتر از ۵۰ درصد با پایه ۱۴۰۰ نشاندهنده عدم موفقیت دولت در کنترل تورم و عدم تحقق وعدههای دولت در این حوزه است.
دلیل عدم اثرگذاری کاهش رشد نقدینگی بر تورم چیست؟
کنترل رشد نقدینگی اقدام مثبتی است و به نظر من باید ادامه پیدا کند. البته من اطلاع دارم که ریشه کاهش رشد نقدینگی که اتفاق افتاده، کنترل ترازنامه بانکهاست که حتماً آثار رکودی در اقتصاد و تولید خواهد داشت. در هر حال صرفنظر از علت کاهش رشد نقدینگی، این امر میتواند در مهار تورم مؤثر باشد.
با این حال باید در نظر داشت که نقدینگی یک واسط است. رئیسجمهور و باقی اعضای دولت نباید روی کاهش رشد نقدینگی مانور دهند. مردم که با نقدینگی کاری ندارند. برای مردم تورم و پولی که از جیبشان میرود مهم است. تورم باید کم شود.
چرا کنترل رشد نقدینگی و افزایش درآمدهای صادراتی نتوانست منجر به مهار تورم شود؟
مدیریت فقط کنترل نقدینگی نیست. مدیریت و کارآمدی اهمیت دارد. کشور کسری بودجه سنگینی دارد. کسری بودجه و اضافهبرداشت بانکها به اقتصاد فشار میآورد. امروز نرخ بهره تامین مالی در بازار بالای ۴۰ درصد است. نرخ ۴۰ درصد به مفهوم آن است که تعادل سیستم پولی کشور از دستشان خارج شده است. شما نمیتوانید بگویید رشد نقدینگی ۲۵ درصد و نرخ بانکی ۲۳ درصد است، ولی در بازار نرخ بهره تامین مالی ۴۰ درصد باشد.
این نشان میدهد یک جاهایی اشکال وجود دارد. این نشان میدهد یک ناهماهنگی در سیاستهای پولی، ارزی و مالی کشور وجود دارد. تا این ناهماهنگی حل نشود نمیتوان تورم را کنترل کرد. آقایان گمان میکنند با زدن دکمه کنترل نقدینگی، تورم خود به خود کاهش مییابد. رشد اقتصادی هم بسیار مهم است. رشد اقتصادی سال گذشته ناشی از تولید نبوده. عمده آن از محل فروش نفت و رشد بخش خدمات بعد از کرونا به دست آمده است.
بخش غالب رشد بخش خدمات نیز به رشد عملیات واسطههای مالی برمیگردد؛ بنابراین این رشد به بخش تولید واقعی مربوط نمیشود. به نظر من، در حکمرانی مشکل داریم. تا مشکل حکمرانی حل نشود با تکیه بر یک عامل متغیر در سیاستهای پولی نمیتوان تورم را کنترل کرد.